آرامش
بسمه تعالی
می تونم بگم که تا حد زیادی فراموش کرده بودم آرامش و ریلکس شدن و اینا چیه، چجوریه اصلا و ... الان که خستگی بعد از دویدن پاهام رو کوفته و سنگین کرده و و همزمان با گوش دادن به صدای بارون (حتی با اینکه واقعی نیست و اون سوز و سرما رو نداره) این متن رو توی تاریکی و تم دارک لپ تاپ می نویسم...
تصور می کنم به یک سرزمین جدید پا گذاشتم. سرزمینی که حالا حالاها دلم نمی خواد ازش بیرون بیام...
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر ۱۴۰۰ ساعت 1:8 توسط آقای کرم
|