خدایا لطفا اجازه بده تعارف رو کنار بذارم... من از ماه رمضون متنفرم! دلیلش اصلا نخوردن و نیاشامیدن و اینا نیست. دلیلش اینه که توی این برهه از سال حریم خصوصی و گرانقدرترین زمانم به تاراج می ره! شب هام، شب های عزیزم از کف می رن و حضور آدم های دیگه آلودشون می کنه، نور چراغ های روشن باکرگیشون رو مورد تجاوز قرار می ده و بی عفتشون می کنه و من رو سرگردون... بگذریم که کرونای بی شرف لعنتی هم به این قضیه دامن می زنه! ازشون متنفرم! از هردوشون. اگر یک آرزو داشتم این بود که می تونستم به سرزمینی برم که بشه داخلش شب هایی فقط برای خودم داشته باشم.

هر روز دارم بیشتر و بیشتر عصبی می شم! دلیلش هم همین موضوعه. یک زمانی اعتقاد داشتم که راه رسیدن به زندگی بهتر اینه که مشکلاتمون رو بلند اعلام کنیم تا دیگران بعد از رسیدن به یک درک متقابل و مشترک همیار ما در رسیدن به آرامش بشن ولی الان می تونم به ضرس قاطع بگم که در مواردی که مسئله نیازها و وابستگی های غیرمتعارف ماست نبودن ارتباطات قوی با سایرین می تونه مصیبت آفرین باشه... حالا فکر کن من می خواستم برم خوابگاه و با چهار پنج نفر آدم کاملا غریبه که یحتمل داغون تر از خودم بودم یک همزیستی طولانی مدت داشته باشم! در هر حال که من به عنوان یک انسان با مشکلات غیرمعمول یا حتی غیرمعقول تری دست و پنجه نرم می کنم...

البته شاید هم من یک جور خون آشام یا شبگرد باشم. الله اعلم.