روح تب دار
پر بی راه نیست اگر بگم روحم تب کرده. از گرماش الو گرفتم و سرم سنگین شده.
ولی مسئله اینا نیست، روح تب داری که دارم از همه کس و همه چیز متنفرم می کنه. از تک تک آدمایی که می بینم. خسته ام می کنه. از چیز هایی که می خوام و انگار چند فرسنگ ازم دور افتادن می خونه... حقیقتش راجع بهشون جیغ جیغ می کنه تا بخونه. :) کلمه هایی که می خوام ته دل مغزم یخ بزنن رو ذوب می کنه و قبل از این که از زبونم بریزن بیرون تبخیرشون می کنه تا تو همه وجودم گم بشن و مصمومم کنن.
گیجم می کنه. یه جوری که نمی دونی کی هستی، مه می دونی کجایی، نه می دونی کجا داری می ری...
+ نوشته شده در شنبه بیست و یکم بهمن ۱۳۹۶ ساعت 15:14 توسط آقای کرم
|